اهمیت حضور Generalistها در تیم

سال‌ها بود هر وقت کسی می‌پرسید «کارت چیه؟» تعریف درستی براش نداشتم چون در حقیقت خودم هم نمی‌دونستم دقیقا چه نقشی تو تیم دارم. یه بخشی از کار در تعریف مدیریت پروژه بود، اما بخش‌های دیگه زیادی هم بود، متن می‌نوشتم، کنار دست طراح می‌شستم و دیزاین می‌کردیم، کد می‌زدم، با مشتری در ارتباط مستقیم بودم، روی UX کار می‌کردم و… . سوال هم برام بود که آخر سر می‌خوای چیکاره بشی، چرا تخصصی وارد یه مبحث نمی‌شی؟ کجا می‌خوای بری و امثالهم.

همه این‌ها گذشت تا اینکه چند سال پیش با عنوانی به نام «مدیریت محصول» آشنا شدم و عنوانی رو یافتم که تعریف خیلی بهتری از کاری که انجام می‌دادم رو می‌داد. از هر چیزی یه سیخونکی باید بزنی. قبلش هم این حس رو داشتم ولی دیگه مطمئن شده بودم که مسیرم قرار نیست بره به سمت یه تخصص، اتفاقا اینکه از هرچیزی یه تجربه‌ای دارم تبدیل شده به نقطه قوتم و در طول تمامی این سال‌ها داره ازش استفاده می‌شه، در جاهای مختلف و به نوع‌های مختلف.

استخدام نیروی فنی، جز همون کارهای متنوعی که در طول این ۱۲ سال انجام می‌دهم. تو این سال‌ها با صدها نفر صحبت کردم، کلاس شناخت توانایی‌ها و آدم‌ها رفتم، کلی کتاب و مقاله در مورد روانشناسی و تیم سازی خوندم تا بتونم بهتر آدم‌ها رو ببینم و درک کنم و سعی کنم باهاشون کار کنم. تجربیات مختلف و زیادی بدست اومد اما یکی از مهمترین‌هاش بهم نشون داده که عموما آدم‌های Generalist تاثیر و خروجی بهتری نسبت به افراد Specialist دارند (دنبال معادل فارسی بودم اما کلمه‌ای که بتونه منظور رو به طور خوب منتقل کنه، پیدا نکردم).

تعاریف می‌تونه خیلی طولانی و مفصل باشه اما در زبان ساده و از دید این نوشته، Specialist رو می‌تونم به آدم‌های متخصص بگم، همون افرادی که در موضوع بخصوصی تجربه خیلی بالایی دارند اما Generalistها، به کسانی گفته می‌شود که رنج مختلفی از فعالیت‌ها رو بلد هستند.

متاسفانه جامعه با Generalist بودن مخالفه و سیستم آموزشی ما رو به سمت Specialist می‌بره و در حقیقت مسیر درست در این سیستم، متخصص شدن در یک زمینه بخصوص هست.

آگهی‌های استخدام

یه نمونه جالب و بامزه که هر از چند گاهی در توییتر و لینکدین میاد بالا، مسخره کردن آگهی‌های استخدامی هست که توانایی‌های زیادی رو عنوان کردند. کلی هم لایک و ریتوییت می‌گیره. اما چیزایی که بعضی‌ها عنوان می‌کنن مگه می‌شه؟ باید بگم بله، می‌شه. همین امروز کلی آدم می‌شناسم که کلی توانایی دارند. برای مثال فرد برنامه نویسی که که کار طراحی انجام می‌ده، مدیریت سرورها رو می‌تونی بهش بدی، فرانت‌اند رو هم بلده و البته تو همه این‌ها از کلی آدم که فکر می‌کنن تخصصش رو دارند، بهتره. پس می‌ریم سر موضوع بعدی!

استخدام

سوال مهمی که مطرح می‌شه در مورد تیم سازی و استخدام هست. خودم تجربه تیم‌های بزرگ رو ندارم اما یه چیز رو مطمئنم: در شروع، انتخاب جنرالیست‌ها بهترین انتخابه. بیایم یه نگاهی به سومین دلیل شکست استارت‌آپ‌ها بندازیم (منبع):

00-chart-3

انتخاب افراد صحیح در شروع کار و تیم‌های کوچیک اهمیت چندین برابر داره (قبلا یه نوشته دیگه با عنوان کارآفرینی عامل نابودی استارتاپ داشتم که مرتبط هست با انتخاب افراد درست در شروع کار).

به شخصه آدم‌هایی که توانایی‌های مختلف دارند رو همیشه ترجیح دادم، برای مثال الان افرادی از این دست در تیم داریم، بطور مثال طراحی که فرانت‌اند دولوپر هم هست، برنامه‌نویسی که کار مدیریت سرور رو هم انجام می‌ده، طراحی که کار مدیریت پروژه بلده و… (قاعدتا اینکه یک نفر تواناییش رو داره صرفا به این معنی نیست که در حال انجام همه اون کارهایی که بلده، باشه) .

یه سوال مهم دیگه در اینجا، نسبت افراد جنرالیست به اسپشالیست در تیم هست. این موضوع بسته به تیم‌ها عددهای مختلفی می‌تونه داشته باشه، اما در حوزه نرم افزار و تیم‌های کوچک نسبتی که مد نظرم خودم هست ۶ به ۱ ه (در ازای هر ۶ جنرالیست، یک اسپشالیست) این باعث می‌شه تا دانش تخصصی لازم برای رقابت در سطح بالا در تیم وجود داشته باشه و در عین حال تیم مزایای جنرالیست‌ها رو هم داشته باشه.

 

ویژگی افراد Generalist

افرادی که توانایی‌های مختلفی دارند، می‌توانند موضوعات را از دیدهای مختلفی ببینند و در نتیجه تصمیمات پخته‌تری در رابطه با یک محصول می‌توانند بدهند و عموما خلاقیت بیشتری هم دارند. مواردی که در یک تیم کوچیک اهمیت خیلی بالایی داره.

از دیگر ویژگی افراد Generalist در تیم‌های کوچک کنترل هزینه و پیشبرد بهتر کارهاست (چون قرار نیست هر بار سر تخصص‌هایی که در تیم نیست و در طول فرآیند به اون برخورد می‌شه کرد، کار متوقف بشه).

 

حرکت به سمت تخصص گرایی و بلعکس

چیزی که حداقل خودم فکر می‌کنم، افزایش جمعیت باعث شده که سیاست گذاری‌ها به سمت شغل ایجاد کردن باشه و همین در کنار گسترش علم باعث شده جامعه آدم‌ها رو به سمت تخصص ببره تا هم نیاز برطرف بشه و هم شغل ساخته بشه (و خب البته امروز کلی شغل می‌بینیم که دلیل وجودیشون مشخص نیست!).

اما خب از اون سمت با ایجاد کردن عنوان‌هایی که توانایی‌های مختلف دارند، سعی در اصلاح فرآیند هم هست. یه نمونش DevOps. یعنی اگر چند سال پیش به کسی می‌گفتی وظیفت اینه، احتمالا حرف‌های خوبی نمی‌شنیدی! (فول استک دولوپر و مدیر محصول رو هم اضافه کنید)

پس شاید بد نباشه یه نگاهی به خودتون بندازید، شاید شما هم یک جنرالیست باشید که در تاثیر از شرایط جامعه به سمت یک Specialist رفتید و خیلی از توانایی‌هایتان را پنهان کردید. شاید وقت آن رسیده که به آن‌ها و این ویژگی خودتان از دید نقطه قوت نگاه کنید.

 

جمع بندی

این نوشته خیلی طولانی‌تر بود و خیلی قسمت‌هاش حذف شد، بنابراین سعی می‌کنم در یک جمع بندی یه اشاره کلی به مباحث داشته باشیم:

  • نوشته منکر تخصص داشتن نیست. جامعه نیاز به متخصص داشته و دارد. این نوشته صرفا برای بهتر دیده شدن جنرالیست‌هاست.
  • متخصص در تعریف جهانیش (یا Senior و هر اسمی) مبتنی بر تخصص و تجربه در طول زمان هست. توهم مختصص بودن نداشته باشیم.
  • جنرالیست‌ها هم در زمینه‌هایی توانایی بالاتری دارند. بنابراین جنرالیست بودن به معنی نداشتن عمق در مباحث نیست.
  • به تیمتان نگاه کنید. چه درصدی از آن‌ها را Specialist و Generalist‌ها تشکیل می‌دهند.
  • خوندن چهار تا مقاله به معنی اینکه شما اون موضوع را بلدید، نیست پس در توهم جنرالیست بودن هم نیفتید.

Comments are closed.